Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، عبدالرزاقی در جریان حضورش از کمیته پارالمپیک از موزه ملی ورزش بازدید به عمل آورد و تاکید کرد که می خواهد سفیر جنبش پارالمپیک باشد.

عبدالرزاقی در این باره اظهار داشت: سفیری جنبش پارالمپیک برایم افتخار است و تلاش می کنم در حد بضاعتم نشردهنده افتخار آفرینی ورزشکاران پارالمپیکی کشورمان باشم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عبدالرزاقی درباره معلولیت پای چپش گفت: 11 ساله و محصل کلاس پنجم بودم که این اتفاق افتاد. یک روز که از مدرسه به خانه برمی گشتم متوجه شدم مثل همیشه نمی توانم راه بروم و زمانی که  به منزل رسیدم بر روی زمین افتادم. بعد از آن اتفاق سه روز به صورت کامل از کمر به پایین حس نداشتم و دچار فلج موقتی شدم. آن زمان در رشت زندگی می کردیم و در بیمارستان همان شهر بستری شدم و پزشکان علت این اتفاق را سندرم "گیلن - باره" تشخیص دادند که نوعی اختلال نادر است و منجر به حمله سیستم ایمنی به اعصاب بدن و از کار افتادن عضلات می شود.

وی افزود: بعد از این اتفاق حس پای راستم آرام آرام برگشت اما پای چپم از قسمت مچ به پایین کاملا بی حرکت شد و از آن زمان تا کنون در همان حالت باقی مانده است.

عبدالرزاقی در ادامه بیان کرد: می‌توانم بگویم بزرگ ترین شانسی که در زندگی ام داشته ام، خانواده ام بوده اند. من هم مثل همه افرادی که با شرایط جدید جسمی مواجه می شوند، بهم ریختم و کمی خودم را باختم اما برگ برنده من فضای خانواده ام بود که به خاطر شوخ طبعی و روحیه بانشاطی که داشتند و دارند، به من کمک کردند که سریع با شرایط جدید کنار بیایم. معمولا در مواجهه به معلولیت دو اتفاق می افتد؛ یا فرد به صورت ناخودآگاه خودش را محدود می کند و یا از سوی خانواده و اطرافیان با محدودیت ها مواجه می شود.

وی گفت: بعد از این اتفاق و تغییر مسیر زندگی ام فکر می کردم شاخه هایی مثل شعر، ادبیات و نویسندگی را انتخاب کنم. یکی از علاقه های من در دوران نوجوانی مطالعه مجلات سینمایی به خصوص مجله فیلم بود و همین علایق باعث شد تا مادرم مرا برای ورود به دوره های بازیگری و تئاتر تشویق کند.

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: تئاتر سینما و تلویزیون معلولیت جسمی زندگی هنرمندان الیکا عبدالرزاقی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۹۸۶۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!

چند وقت پیش شایعه شده بود که همسر اول «کاکا»، ستاره سابق تیم‌ملی برزیل، میلان، رئال و... از او به‌خاطر خیانت جدا شده است. حالا به‌تازگی «کارولین سلیکو» در گفت‌و‌گویی که همه را شوکه کرد، در این‌باره گفت: «کاکا هرگز به من خیانت نکرد. او همیشه با من خوب رفتار کرد و خانواده فوق‌العاده‌ای به من داد. اما من خوشحال نبودم، چون یک چیزی کم بود. مشکل این بود که او برای من خیلی کامل و بی‌نقص بود». اما آیا واقعا خیلی خوب‌بودن شوهر می‌تواند به طلاق منجر شود؟

چرایی طلاق از همسر خیلی‌خوب

بسیاری از محققان طلاق را یک رویداد بحرانی در زندگی فرد می‌دانند. بیشتر تحقیقات نشان داده‌اند، ختم زندگی‌مشترک با کاهش سلامت، تفاوت‌های شخصیتی و اختلالات روان‎شناختی و سایر موارد همراه است. در هر رابطه‌ای که به شکست منجر می‌شود، عوامل مختلفی در آن نقش دارد و همچنین دو نفر (زوجین) در پدیداری مشکلات سهم دارند. اما درباره زوجینی که معتقدند به دلیل خوبی‌های بیش ازحد همسرشان طلاق گرفته‌اند، می‌توان چند نکته را مدنظر داشت که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.

۱. پای یک ویژگی شخصیتی در میان است

خوبی‌های بیش از حد همسر، ممکن است به‌خاطر یک ویژگی شخصیتی باشد. مثلا همسر بسیار سلطه‌پذیر تمایل دارد از همه خواسته‌های خود بگذرد و خودش را قربانی شرایط خاص خانواده کند.

۲. جابه‌جا شدن نقش زن‌و‌مرد در زندگی‌مشترک

از لحاظ رویکرد سیستمی در خانواده، گاهی نقش‌های زوجین جابجا می‌شود. مثلا زن نقش مرد را برعهده می‌گیرد (بیرون از منزل کار می‌کند و ...) و مرد نقش زن را برعهده می‌گیرد (آشپزی می‌کند، درخانه می‌ماند، از بچه‌ها مراقبت می‌کند و ...). این اتفاق به تدریج مشکلات بسیار جدی ایجاد می‌کند که نیاز به مدیریت دارد.

۳. چشم‌پوشی از خواسته‌های منطقی خود

این که گاهی هر دو یا یکی از زوجین به دلیل عدم شناخت خواسته‌ها و نیاز‌های خود، آنها را بیان نمی‌کنند و از بسیاری از خواسته‌های منطقی خود چشم‌پوشی می‌کنند، باعث می‌شود که خیلی خوب به نظر بیایند، اما بعد از مدتی این موضوع برای فرد و حتی همسرش، خسته‌کننده می‌شود و به طلاق عاطفی می‌انجامد.

۴. شناخت‌نداشتن از احساسات

گاهی زوجین، احساسات و رفتار‌ها را از همدیگر متمایز نمی‌کنند و شناخت کافی از احساسات و ضرورت بیان آنها ندارند. مثلا خشم را با پرخاشگری اشتباه برداشت می‌کنند و از ناراحت شدن در زندگی‌مشترک، فرار می‌کنند! وجود برخی از احساسات در وجود انسان‌ها نشان دهنده سلامت‌روانی است. خشم هم از جمله احساساتی است که هر انسان سالم آن را تجربه می‌کند. انسان‌ها حق دارند عصبانی شوند و آن را بروز دهند. اما آنچه در این بین از اهمیت بسیاری برخوردار است، شیوه بروز دادن آن است. پرخاشگری در واقع بدترین نوع بروز خشم در انسان‌هاست. به‌طور کلی، زوجینی که احساسات ناخوشایند و خوشایند را ابراز نمی‌کنند، به اشتباه آن را دلیل خوب‌بودن در زندگی مشترک می‌دانند درصورتی که بروز احساسات می‌تواند یکنواختی زندگی مشترک را در بلندمدت کمتر و شوروشوق را زیادتر کند.

 این نکته را می‌توان استخراج کرد که گاهی لازم است رفتار‌ها و احساسات و خواسته‌های خود را از زندگی‌زناشویی بررسی کنیم و بیشتر بشناسیم. خودآگاهی مهارتی موثر برای تمرین شناخت احساسات، افکار، باور‌ها و نیاز‌های ماست و در این زمینه پیشنهاد می‌شود زوجین دوره‌های خودآگاهی را از مشاوران و روان‎شناسان باتجربه و متخصص بیاموزند. مهارت جرئت‌مندی و نشان‌دادن احساس خشم به شیوه موثر می‌تواند کارکرد موثری در زندگی مشترک داشته باشد. گاهی نشان‌دادن احساس خشم در کنار عشق به همسر از دیدگاه روان‌شناختی می‌تواند سازنده باشد. این موضوع همان‌قدرکه برای مرد پرمعناست برای زن به همان اندازه و گاهی بیشتر می‌تواند لذت‌بخش باشد.

۵. نپذیرفتن تفاوت‌های شخصیتی

در زندگی‌مشترک بین زن و مرد تفاوت‌هایی وجود دارد که شناسایی آنها در نقش و کارکرد خانواده و رابطه هر یک تاثیر می‌گذارد و گاهی ممکن است یک ویژگی برای یکی مثبت و برای دیگری منفی باشد. ابعاد مختلف این تفاوت‌ها را می‌توان در زمینه مسائل شخصیتی، جنسیتی، عاطفی، احساسی و فکری مطالعه کرد و تفاوت‌ها را شناسایی کرد. آشنایی با تفاوت‌ها برای سازگاری، نشاط، سلامت و آرامش در زندگی‌مشترک کارکردی موثر دارد. این کارکرد‌ها را می‌توان در عشق و محبت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، فضای صمیمی حاکم بر زندگی‌زناشویی، قضاوت عادلانه افراد نسبت به خود و دیگران، متعادل در رفتار، شادی و نشاط جست‌و‌جو کرد.

حاصل این آشنایی، درک متقابل میان اعضای خانواده، انتظارات بجا و واقع بینانه، بهره مندی از آزادی قانونمند و حرکت تکاملی خانواده به سمت تعالی خانواده است. هر مرد و زنی نیاز دارد توسط اطرافیانش، خانواده و همسر با وجود تفاوت‌های فردی‌اش، مورد پذیرش و حمایت قرار گیرد؛ بنابراین باید تفاوت‌های شخصیتی همدیگر را بپذیریم و سازگار شویم و از آنها برای رشد خانواده استفاده کنیم. در این زمینه آموزش مهارت‌های زناشویی می‌تواند در شناخت و پذیرش تفاوت‌های زوجین موثر باشد.

منبع: خراسان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • آموزش پیش از ازدواج و خانواده به بیش از ۶ هزار زنجانی ارایه شد
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می‌خورند اما نمی‌دانند من و خانواده‌ام چقدر سخت تلاش می‌کنیم
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می خورند اما نمی دانند من و خانواده ام چقدر سخت تلاش می کنیم
  • حق پرستاری؛ چراغی که به خانه معلولان رواست
  • تهدیدهای مرگبار علیه کیپچوگه و خانواده‌اش
  • اتفاق غیرمنتظره: انتقاد تند آنچلوتی از بایرن مونیخ!
  • «کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
  • خزعلی: حضور زنان در ورزشگاه تصمیم نظام بود
  • طلاق از شوهر به‌خاطر خیلی خوب‌بودن!
  • تبادل مرگ و زندگی در جریان اهدای عضو